محمد زکریای رازی
محمد زکریای رازی
محمد زکریای رازی
مُحَمَّد زَکَریای رازی(۲۵۱ ه.ق. – ۳۱۳ ه.ق.) پزشک، فیلسوف و شیمیدان ایرانی که آثار ماندگاری در زمینهٔ پزشکی و شیمی و فلسفه نوشته است و به عنوان کاشف الکل و جوهر گوگرد (اسید سولفوریک) مشهور است.
به گفته جرج سارتن، پدر تاریخ علم، رازی «بزرگترین پزشک اسلام و قرون وسطی بود.» این دانشمند ایرانی از آنجا که کتابهای خود را به زبان عربی مینوشت، نزد غربیان به جالینوس عرب نیز مشهور بودهاست.نام وی محمد و نام پدرش زکریا و کنیهاش ابوبکر است. مورخان شرقی در کتابهایشان او را محمد بن زکریای رازی خواندهاند، اما اروپائیان و مورخان غربی از او به نامهای رازس Rhazes=razes و رازی Al-Razi در کتابهای خود یاد کردهاند.
به گفته ابوریحان بیرونی وی در شعبان سال ۲۵۱ هجری (۸۶۵ میلادی) در ری متولد شده و دوران کودکی و نوجوانی و جوانیاش دراین شهر گذشت. چنین شهرت دارد که در جوانی عود مینواخته و گاهی شعر میسرودهاست. بعدها به کار زرگری مشغول شد و پس از آن به کیمیاگری روی آورد، وی در سنین بالا علم طب را آموخت. بیرونی معتقد است او در ابتدا به کیمیا اشتغال داشته و پس از آنکه در این راه چشمش در اثر کار زیاد با مواد تند و تیزبو آسیب دید، برای درمان چشم به پزشکی روی آورد.
در کتابهای مورخان اسلامی آمدهاست که رازی طب را در بیمارستان بغداد آموختهاست، در آن زمان بغداد مرکز بزرگ علمی دوران و جانشین دانشگاه جندی شاپور بودهاست و رازی برای آموختن علم به بغداد سفر کرد و مدتی نامعلوم در آنجا اقامت گزید و به تحصیل علم پرداخت و سپس ریاست بیمارستان معتضدی را برعهده گرفت. پس از مرگ معتضد خلیفه عباسی به ری بازگشت و عهدهدار ریاست بیمارستان ری شد و تا پایان عمر در این شهر به درمان بیماران مشغول بود. رازی در آخر عمرش نابینا شد، درباره علت نابینا شدن او روایتهای مختلفی وجود دارد، بیرونی سبب کوری رازی را کار مداوم با مواد شیمیایی چون بخار جیوه میداند.
رازی در تاریخی بین ۵ شعبان ۳۱۳ ه.ق. الی ۳۱۳ ه.ق. در ری وفات یافتهاست. مکان اصلی آرامگاه رازی نامعلوم است.
«در این باب نیز بین مورخان اختلاف نظر است، مثلاً قفطی و ابنصاعد اندلسی و ابوالفرج ملطی در مختصر الدول و جرجی زیدان در کتاب تاریخ آداب اللغه العربیه وفات رازی را سال ۳۲۰ هجری ذکر کردهاند. ابن ابی اصیبه از قول ابوالخیر حسن بن سوار بن بابا (که تقریباً همزمان با رازی بودهاست) وفات رازی را سال ۲۹۰ و اندی و یا ۳۰۰ و کسری و به اعتبار دیگر ۳۲۰ آوردهاست.»
کشفهای بسیار به رازی نسبت داده میشود از جمله:
از تأثیر آبآهک بر نوشادور (کلرید آمونیوم)، اسید کلریدریک بدست آورد.
با اثر دادن سرکه با مس، استات مس یا زنگار تهیه کرد که با آنها را زخم را شستشو میدادند
از سوزاندن زرنیخ، اکسید آرسنیک یا مرگ موش فراهم کرد
برای نخستین بار از نارنج اسید سیتریک تهیه کرد.
او نخستین پزشکی است که داروهای سمی آلکالوئیدی ساخت و از آنها برای درمان بیمارانش بهره گرفت.
در نظر رازی جهان جایگاه شر و رنج است اما تنها راه نجات، عقل و فلسفهاست و روانها از تیرگی این عالم پاک نمیشود و نفسها از این رنج رها نمیشوند مگر از طریق فلسفه... در فلسفه اخلاق رازی مساله لذت و رنج اهمیت زیادی دارد. از دید وی لذت امری وجودی نیست، یعنی راحتی از رنج است و رنج یعنی خروج از حالت طبیعی بهوسیله امری اثرگذار و اگر امری ضد آن تأثیر کند و سبب خلاص شدن از رنج و بازگشت به حالت طبیعی شود، ایجاد لذت میکند. رازی فلسفه را چنین تعریف میکند که چون «فلسفه تشبه به خداوند عزوجل است به قدر طاقت انسانی» و چون آفریدگار بزرگ در نهایت علم و عدل و رحمت است پس نزدیکترین کسان به خالق، داناترین و عادلترین و رحیمترین ایشان است. رازی با وجود آنکه به خدا و ماوراء الطبیعه اعتقاد داشت، نبوت و وحی را نفی میکرد و ضرورت آن را نمیپذیرفت و در دو کتاب «فیالنبوات» و «فی حیل المتنبین» به نفی نبوت پرداختهاست.[۱۹] «از تعلیمات او این بود که همه آدمیان سهمی ا ز خرد دارند که بتوانند نظرهای صحیح درباره مطالب عملی و نظری بهدست آورند، آدمیان برای هدایت شدن به رهبران دینی نیاز ندارند، در حقیقت دین زیانآورد است و مسبب کینه و جنگ. نسبت به همه مقامات همه سرزمینها شک داشت.» این تفکرات رازی موجب خشم علمای اسلامی بر علیه او شد و او را ملحد و نادان و غافل خواندند و آثار او را رد کردند.
ویژگی رازی در این بود که بنای فلسفه اش را نه بر مبنای دو فرهنگ مسلط یونانی و اسلامی، که بر مبنای فلسفه ایرانی و بابلی و هندی پایه گذاری کرده بود. مهم ترین سؤال فلسفی او این بود: «اگر خداوند خالق جهان است، چرا پیش از خلق جهان جهان را خلق نکرد؟». در ماوراءالطبیعه رازی پنج اصل وجود دارند که قدیم هستند و همین موجب شد که مسلمانان او را «دهری» بدانند: خالق، نفس کلی، هیولی اولی (ماده اولیه)، مکان مطلق، و زمان مطلق یا دهر.
محمود نجمآبادی استاد دانشگاه تهران کتابی به عنوان: مولفات و مصنفات ابوبکر محمدبن زکریای رازی نوشته است. که در سال ۱۳۳۹ بهوسیله انتشارات دانشگاه تهران چاپ شده است در این کتاب فهرستهای ارائه شده توسط ابن الندیم و ابوریحان بیرونی و قفطی و ابن اصیبعه با یکدیگر تطبیق داده شدهاست و در مجموع دویست وهفتادویک کتاب و رساله و مقاله فهرست شدهاست.
در این مقاله علاوه بر لغتنامه دهخدا از کتاب محمد زکریای رازی طبیب، فیلسوف، شیمیدان ایرانی نیز استفاده شدهاست.
2. الکناش المنصوری، که الطب المنصوری نیز خوانده میشود.
3. المرشد، که الفصول فی الطب نیز نامیده میشود.
4. من لایحضره الطبیب، نام دیگر کتاب طب الفقراء است.
5. المدخل الی الطب، پیشدرآمد و مقدمه علم طب
6. الرد علی الجاحظ فی مناقضةالطب، که در آن رازی نظر جاحظ معروف را که نقض علم طب را رد میکرده، را رد کردهاست..
7. الطب الملوکی، این کتاب یک دوره بیماریشناسی است.
8. القراباذین الکبیر
9. القراباذین الصغیر
10. کتاب الجدری و الحصبه که برجستهترین اثر خدمت فرهنگ اسلامی به علم پزشکی بشمار میرود.
11. التقسیم و التشجیر، که رازی در این کتاب تقسیمات امراض و علتهای آنها را با شرح و بیان به طریق طبقهبندی آوردهاست.
12. الحصی فی الکلی و المثانه، در باب سنگ کلیهها و مثانهاست.
13. القولنج، در این کتاب از اقسام و انواع قولنجها بحث میشود.
14. اوجاع المفاصل (دردبندها)
15. سکنجبین، در باب خواص سکنجبین و موارد مصرف و تجویز آن است.
16. دفع مضار الاغذیه، درباره پیشگیری از ضررهای غذاها است.
17. تقدیم الفاکهه قبل الطعام و تاخیر هامنه، درمورد خوردن میوه قبل و بعد از غذا است.
18. الابدال، کتابی است مختصر درباب بدل و جانشین داروها.
19. الادویه الموجوده بکل مکان، درباره داروهایی که آسان درهرجا یافت میشود، است.
20. الابنه و علاجها
21. فی هیئه القلب (تشریح قلب)
22. فی هیئه الانثین (تشریح خصیهها یا خایهها)
23. فی هیئه الصماخ (تشریح پرده گوش)
24. فی هیئه العین (تشریح چشم)
25. فی هیئه الکبد (تشریح کبد)
26. الرد علی الناشی فی نقضه الطب، در باب رد رازی بر نقض ناشی است که علم طب را نقض کردهاست.
27. فی المحنه الطبیب و کیف ینبغی ان یکون حاله فی نفسه و بدنه و شربه، درباره امتحان طبیب و اینکه باید چگونه باشد.
28. فیماجری بینه و بین جری الطبیب فی التوت عقیب البطیخ، مباحثه و گفتگو بین رازی و جریر در باب خوردن توت پس از خربزه
29. فی العله التی تحدث الورم و ازکام فی روس بعض الناس وقت الورد، در سبب آنکه ورم و زکام در سر بعضی از مردمان وقت گل سرخ عارض میشود.
30. فی الستفراغ المحمومین قبل النضج، در اینکه استفراغ قبل از بهبود لازم است.
31. فی تبرید الماء عیل الثلج و تبرید الماء یقع الثلج فیه،درباره آبی که با برف سرد شده باشد و آبی که بر برف گذارده و سرد شده باشد.
32. فی العله التی لها بزعم بعض الجهال الاطباء ان الثلج یعطش، در علت آنکه بعضی از پزشکان نادان تصور میکنند که برف تشنگی میآورد.
33. العلل القاتله، درباره بیماریهای کشندهاست
34. فی علة الموت الحوی من السموم، درباره علت مرگ سریع ز سموم است
35. اطمعه المرضی، درباب غذای بیماران است.
36. الفالج
37. اللقوه، عبارت است از فالج عصب صورت و نتیجه حاصل از آن کجی دهان میباشد
38. فی ان الحمیه المفرطه تضر بالا بدان، در اینکه پرهیز مفرط برای بدن انسان مضر است.
39. فی ان الطین المتنقل
40. فی علة تعیش السمک، درآنکه ماهی تشنگی آورد.
41. فی العله التی لها صار الخریف ممرضا، در سبب آنکه پائیز بیماریزا است.
42. فی ان الطبیب الحاذق لبیس هومن قدر علی ابراء جمیع العلل و ان ذلک لیس فی الوسع، در اینکه طبیب حاذق قادر به درمان همه بیماریها نیست و این امر در وسع انسان نمیباشد
43. فی التلطف فی ایصال العلیل الی بعض شهواته، در لطف ورزیدن طبیب برای برخی بیماران دربعضی ازامیال آنها
44. فی العلع التی یذم لها بعض الناس و عوامها الطبیب و ان کان حاذقا، در سبب آنکه بعضی از مردم و عوامالناس طبیب را رها میکنند هر قدر هم که حاذق باشد.
45. فی العله التی لها ینجح جهال الاطباء و العوام و النساء اکثر من العلماء، در علت آنکه پزشکان نادان و عوام و زنان بیش از پزشکان دانشمند توفیق مییابند.
46. خطاء غرض الطبیب، درباره خطا و اشتباهات طبیب
47. اختصار کتاب النبض الکبیر لجالینوس
48. اختصار کتاب حیله البرءلجالینوس
49. تلخیصه لکتاب العلل و الاعراض لجالینوس
50. تلخیصه لکتاب العلل المواضع الالمه لجالینوس
51. تلخیص کتاب فصول بقراط
52. فیما لایلصق مما یقطع من البدن، درکتاب آمدهاست که بعضی از قسمتهای بدن انسان ولو آنکه کوچک باشد نمیتوان آنها را پیوند زد.
53. فی العله التی لها لا یوجد شراب یفعل فعل الشراب الصحیح بالبدن، اثری را که مشروب سکر و غیر سکر در بدن میگذارد که بیان میدارد.
54. کیفیه الاغتذاء، در باب کیفیت تغذیهاست
55. فی الاغراض الممیله لقلوب کثیر من الناس عن افاضل الاطباء الی اخسائهم، از عنوان کتاب بر میآید که نظرهای مردم از طبیب حاذق به پزشکان پائینتر متمایل میگردد.
56. فی الجبر، درباره شکستهبندی است
57. فی ان العله الیسیره بعضها اعسر تعرفا و علاجا من الغلیظه، در آنکه بعضی از بیماریهای آسان و پیشپا افتاده علاجشان مشکلتر از بیماریهای شدید است
58. تقسیم الامرض و اسبابها و علاجاتها علی الشرح، در طبقهبندی مشروح و علتها و درمانهای بیماریها
59. المشجر فی الطب علی طریق کناش
60. فی العلل المشکله،در بیماریهای صعب و مشکل
61. کتاب الباه، از ضررها و اسراف وموقع و نافع امر باه و مواد مولد منی و تکثیر و رقت آن و غذاها و داروهای مولد و رفعکننده باه بحث میکند.
62. فی السکر
63. فی التعری و التدثر، در علت آنکه حرارت گاهی با برهنهشدن و زمانی با پوشیده شدن برطرف میگردد.
64. مایعرض فی صناغه الطب
65. کتاب النقرس و عرق المدینی،درباره بیماری نقرس و پیوک
66. کتاب الصدینه، درباره داروسازی است
67. فی معرفه تطریف الاجفان، در شناسایی بههم زدن پلکهای چشم
68. فی شرف العین، در فضیلت و برتری چشم بر سایر حواس
69. فی العمل بالحدید و الجبر، در اعمال جراحی با چاقو و شکستهبندی
70. کتابه الکبیر فی العطر و الانجبات و الادهان، کتاب بزرگ رازی در عطر و انبهها
71. اثبات الطب، در اثبات علم طب
72. کتابان فی التجارب
73. فی الفصد، درباره رگ زدن و خون گرفتن
74. فی النقرس
75. فی العله التی صار النائم یعرق اکثر من الیقظان، در علت آنکه افراد در خواب بیشتر از بیداران عرق میکنند.
76. کتاب الفاخر
77. فی صناعه الطب و وضعها و تمییزها
78. برء الساء (درمان فوری)
79. فی علاج العین بالحدید، در درمان چشم با چاقو
80. فی الادویه العین و علاجها و مداواتها و ترکیب الادویه لما یحتاج الیه من ذلک، در داروها و درمان بیماریهای چشم و ترکیب داروهای محتاج الیه
81. کتاب سر الطب
82. منافع الاعضاء (فیزیولوژی)
83. کتاب صفات البیمارستان، در باب صفات بیمارستان
84. فی الثقال الادویه المرکبه، درباب سنگینی داروهای مرکب
85. کلام الفروق بین الامراض، در صفات و فرق بین بیماریها
86. کتاب الکافی فی الطب
87. الاغذیه المختصره
88. مقاله فیما سئل عنه فی انه لم صارمن قل جماعه من الانسان طال عمره
89. تذکره مفیده
90. فی اختلاف الدم، درباب اختلاف خون آدمی است
91. اتخاذ ماء الجبن، درباره خواص آبپنیر است
92. من کتاب الالبان فی منافع ماء الجبن، درباره خواص آب پنیر و شیر است
93. مفید الخاص
94. الخواص
95. رساله لابیبکر محمد بن زکریا الرازی الیبعض تلامذته و قداختصه بعض الملوک
96. الاکلیل (کتاب تاج)
1. المدخل التعلیمی
2. علل المعادن و هوالمدخل البرهانی
3. اثبات الصناعه
4. کتاب الحجر
5. کتاب التدبیر
6. کتاب الاکسیر و یوجد علی نسختین
7. کتاب شرف الصناعه
8. کتاب الترتیب و هو الراحه
9. کتاب التدابیر
10. کتاب الشواهد
11. کتاب محن الذهب و الفضه
12. کتاب سرالحکماء
13. کتاب سر
14. کتاب سرالسر
15. کتابان فی التجارب
16. رساله الی فاین
17. منیه المتمنی
18. رساله الی الوزیر القاسم بی عبیدالله
19. کتاب التبویب
20. الرد علی الکندی فی رده علی الکیمیاء
21. فی الرد علی محمد بن اللیث الرسائلی فی رده علی الکیمیائیین
2. الهیولی الکبیر.
3. فی الزمان و المکان.
4. فی الفرق بین ابتداء المدة و بین ابتداء الحرکات.
5. فی اللذة.
6. فی البحث عن الارض اهی حجریه اوطینیة.
7. فی علة جذب المغناطیس الحدید.
2. فی المنطق بالفاظ متکلمی الاسلام.
3. کتاب البرهان.
4. کیفیة الاستدلال.
2. فی علة قیام الارض وسط الفلک.
3. فی مقدار مایمکن ان یستدرک من النجوم.
4. فی کیفیة الابصار.
5. فی ان الکواکب علی غایة الاستدارة لیس فیها نتوء واعوار
2. العلم الالهی الصغیر علی رای سقراط.
3. العلم الالهی الکبیر.
4. فی الفلسفة القدیمة.
5. نقض کتاب فرفوریوس الی انابو المصری
2. النفس الکبیر.
3. فی ان جواهرالاجسام .
4. فی ان الحرکة معلومة غیر مرئیه
شاگردان محمد زکریای رازی
یکی از خدمات ارزندهٔ رازی روش تدریس او در زمینهٔ پزشکی است. روش رازی از بسیاری جهات انطباق غیر قابل انکاری با روشهای مدرن دارد. ابنالندیم در کتاب الفهرست در بارهٔ روش تدریس رازی مینویسد:«رازی هنگامیکه به مجلس درس درآید، شاگردانش زیر دست او مینشینند و شاگردان شاگردانش پایینتر ازآنها جای گیرند، سپس سائر شاگردان قرار دارند. هرگاه حاجتمندی به آن مجلس آید، به اولین نفری که برخورد کند حاجتش را در میان گذارد، اگر شنونده در آن زمینه چیزی بداند. و اگر معلوماتی نداشت، به دیگران روی آورد و اگر از آنها نیز جوابی به دست نیاورد، خود رازی به سخن درآید و جوابش را میدهد.»[۱] با این حال در کتابهای تاریخی فقط از چند نفر به عنوان شاگرد رازی نام برده شدهاست:
1. یحیی بن عدی
2. ابوالقاسم مقانعی
3. ابن قارن رازی
4. ابوغانم طبیب
5. یوسف بن یعقوب
6. محمدبن یونس
7. ابوالحسن طبری
02. ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ علیاکبر دهخدا، ۵۷۷
03. محمود نجمآبادی، 6
04. برابر با ۱۵ اکتبر ۹۲۵
05. محمود نجمآبادی، ۲
06. احمد بیرشک، ۴۶۳
07. علیاکبر دهخدا، ۵۷۷
08. ایزاک آسیموف، صفحهٔ ۱۲۷
09. M. N. Bouillet, paris ۱۸۹۵
10. Grand Larousse, Paris, ۱۹۲۲.
11. محمود نجمآبادی، ۲
12. محمد معین، ۵۷۰
13. محمود نجمآبادی، ۲۷
14. ابن الندیم،۵۳۱
15. محمود نجمآبادی، ۳۵
16. نقل قول: فی العله التی لها ینجح جهال الاطباء و العوام و النساء اکثر من العلماء
17. محمود نجمآبادی، ۱۶۲
18. احمد آرام، ۲۰۸
19. وبگاه فلاسفه، کیاوش ماسالی
20. احمد بیرشک، ۴۶۳
21. محمدرضا فشاهی، ارسطوی بغداد، از عقل یونانی به وحی قرآنی،] انتشارات کاروان، ۱۳۸۰، ص ۴۱
22. محمدرضا فشاهی، ارسطوی بغداد، از عقل یونانی به وحی قرآنی، انتشارات کاروان، ۱۳۸۰، ص ۴۱
23. محمود نجم آبادی، ۲۶۰- ۲۴۵
24. پرویز اذکائی، ۸۵۴- ۸۳۳
منابع
• آسیموف،آیزاک. دایرةالمعارف دانشمندان علم و صنعت، جلد اول. ترجمهٔ محمود مصاحب. چاپ دوم، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۲۶۶، ۱۲۷.
• ابن الندیم، محمدبن اسحاق. الفهرست. ترجمهٔ محمدرضا تجدد. تهران: اساطیر، ۱۳۸۱، ISBN 964-331-118-X.
• دهخدا، علیاکبر. لغتنامه دهخدا، جلد۴۳ شماره مسلسل۱۹۵. زیر نظر دکتر محمد معین. تهران: دانشگاه تهران، سازمان لغتنامه، ۱۳۳۴، ۵۷۷.
• «رازی، ابوبکر محمدبن زکریا». خلاصهٔ زندگینامهٔ علمی دانشمندان. ترجمهٔ محبوبین، صادق. زیر نظر احمد بیرشک. ویراستار فریبرز مجیدی. تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، بنیاد دانشنامه بزرگ فارسی، ۱۳۷۴، ISBN 964-5515-01-7، ۴۶۳.
• «علوم کاربردی،کیمیا و دیگر علوم خفّیه». علم در اسلام. احمد آرام. تهران: سروش، ۱۳۶۶، ۲۷۲.
• معین، محمد. فرهنگنامه فارسی جلد پنجم. چاپ نهم، تهران: موسسه انتشارات امیرکبیر، ۱۳۷۵، ۳-۰۱۶۴-۰۰-۹۶۴، ۵۷۰.
• نجمآبادی، محمود. محمد زکریای رازی. تهران: انتشارات دانشگاه رازی، ۲۵۳۵شاهنشاهی.
• وبگاه پارس بازبینیشده در تاریخ ۲۰ فروردینماه
• وبگاه فلاسفه، کیاوش ماسالی، بازبینی شده در تاریخ ۱ اسفند ۱۳۸۵
• محمدبن اسحاقبن ندیم. الفهرست. ترجمهٔ محمدرضا تجدد. تهران: اساطیر، ۱۳۸۱، ISBN 964-331-118-X.
• دهخدا، علیاکبر. لغتنامه دهخدا، جلد۴۳ شماره مسلسل ۱۹۵. زیر نظر دکتر محمد معین. تهران: دانشگاه تهران، سازمان لغتنامه، ۱۳۳۴، ۵۷۷.
• نجمآبادی، محمود. محمد زکریا رازی. تهران: انتشارات دانشگاه رازی، ۲۵۳۵شاهنشاهی.
• نجمآبادی، محمود. محمد زکریای رازی طبیب، فیلسوف، شیمیدان ایرانی. تهران: انتشارات دانشگاه رازی، ۲۵۳۵شاهنشاهی.
• دهخدا، علیاکبر. لغتنامه دهخدا، جلد۴۳ شماره مسلسل۱۹۵. زیر نظر دکتر محمد معین. تهران: دانشگاه تهران، سازمان لغتنامه، ۱۳۳۴، ۵۷۷.
• http://fa.wikipedia.org
/الف
به گفته جرج سارتن، پدر تاریخ علم، رازی «بزرگترین پزشک اسلام و قرون وسطی بود.» این دانشمند ایرانی از آنجا که کتابهای خود را به زبان عربی مینوشت، نزد غربیان به جالینوس عرب نیز مشهور بودهاست.نام وی محمد و نام پدرش زکریا و کنیهاش ابوبکر است. مورخان شرقی در کتابهایشان او را محمد بن زکریای رازی خواندهاند، اما اروپائیان و مورخان غربی از او به نامهای رازس Rhazes=razes و رازی Al-Razi در کتابهای خود یاد کردهاند.
به گفته ابوریحان بیرونی وی در شعبان سال ۲۵۱ هجری (۸۶۵ میلادی) در ری متولد شده و دوران کودکی و نوجوانی و جوانیاش دراین شهر گذشت. چنین شهرت دارد که در جوانی عود مینواخته و گاهی شعر میسرودهاست. بعدها به کار زرگری مشغول شد و پس از آن به کیمیاگری روی آورد، وی در سنین بالا علم طب را آموخت. بیرونی معتقد است او در ابتدا به کیمیا اشتغال داشته و پس از آنکه در این راه چشمش در اثر کار زیاد با مواد تند و تیزبو آسیب دید، برای درمان چشم به پزشکی روی آورد.
در کتابهای مورخان اسلامی آمدهاست که رازی طب را در بیمارستان بغداد آموختهاست، در آن زمان بغداد مرکز بزرگ علمی دوران و جانشین دانشگاه جندی شاپور بودهاست و رازی برای آموختن علم به بغداد سفر کرد و مدتی نامعلوم در آنجا اقامت گزید و به تحصیل علم پرداخت و سپس ریاست بیمارستان معتضدی را برعهده گرفت. پس از مرگ معتضد خلیفه عباسی به ری بازگشت و عهدهدار ریاست بیمارستان ری شد و تا پایان عمر در این شهر به درمان بیماران مشغول بود. رازی در آخر عمرش نابینا شد، درباره علت نابینا شدن او روایتهای مختلفی وجود دارد، بیرونی سبب کوری رازی را کار مداوم با مواد شیمیایی چون بخار جیوه میداند.
رازی در تاریخی بین ۵ شعبان ۳۱۳ ه.ق. الی ۳۱۳ ه.ق. در ری وفات یافتهاست. مکان اصلی آرامگاه رازی نامعلوم است.
تاریخ تولد و مرگ رازی
تولد:
مرگ:
«در این باب نیز بین مورخان اختلاف نظر است، مثلاً قفطی و ابنصاعد اندلسی و ابوالفرج ملطی در مختصر الدول و جرجی زیدان در کتاب تاریخ آداب اللغه العربیه وفات رازی را سال ۳۲۰ هجری ذکر کردهاند. ابن ابی اصیبه از قول ابوالخیر حسن بن سوار بن بابا (که تقریباً همزمان با رازی بودهاست) وفات رازی را سال ۲۹۰ و اندی و یا ۳۰۰ و کسری و به اعتبار دیگر ۳۲۰ آوردهاست.»
استادان و شاگردان
اخلاق و صفات رازی
پزشکی
آبله و سرخک
تشریح
درمان بیماریهای داخلی
جراحی
تغذیه
شیمی و داروسازی
کشفهای بسیار به رازی نسبت داده میشود از جمله:
رازی کاشف الکل است.
از تأثیر آبآهک بر نوشادور (کلرید آمونیوم)، اسید کلریدریک بدست آورد.
با اثر دادن سرکه با مس، استات مس یا زنگار تهیه کرد که با آنها را زخم را شستشو میدادند
از سوزاندن زرنیخ، اکسید آرسنیک یا مرگ موش فراهم کرد
برای نخستین بار از نارنج اسید سیتریک تهیه کرد.
او نخستین پزشکی است که داروهای سمی آلکالوئیدی ساخت و از آنها برای درمان بیمارانش بهره گرفت.
فلسفه
در نظر رازی جهان جایگاه شر و رنج است اما تنها راه نجات، عقل و فلسفهاست و روانها از تیرگی این عالم پاک نمیشود و نفسها از این رنج رها نمیشوند مگر از طریق فلسفه... در فلسفه اخلاق رازی مساله لذت و رنج اهمیت زیادی دارد. از دید وی لذت امری وجودی نیست، یعنی راحتی از رنج است و رنج یعنی خروج از حالت طبیعی بهوسیله امری اثرگذار و اگر امری ضد آن تأثیر کند و سبب خلاص شدن از رنج و بازگشت به حالت طبیعی شود، ایجاد لذت میکند. رازی فلسفه را چنین تعریف میکند که چون «فلسفه تشبه به خداوند عزوجل است به قدر طاقت انسانی» و چون آفریدگار بزرگ در نهایت علم و عدل و رحمت است پس نزدیکترین کسان به خالق، داناترین و عادلترین و رحیمترین ایشان است. رازی با وجود آنکه به خدا و ماوراء الطبیعه اعتقاد داشت، نبوت و وحی را نفی میکرد و ضرورت آن را نمیپذیرفت و در دو کتاب «فیالنبوات» و «فی حیل المتنبین» به نفی نبوت پرداختهاست.[۱۹] «از تعلیمات او این بود که همه آدمیان سهمی ا ز خرد دارند که بتوانند نظرهای صحیح درباره مطالب عملی و نظری بهدست آورند، آدمیان برای هدایت شدن به رهبران دینی نیاز ندارند، در حقیقت دین زیانآورد است و مسبب کینه و جنگ. نسبت به همه مقامات همه سرزمینها شک داشت.» این تفکرات رازی موجب خشم علمای اسلامی بر علیه او شد و او را ملحد و نادان و غافل خواندند و آثار او را رد کردند.
ویژگی رازی در این بود که بنای فلسفه اش را نه بر مبنای دو فرهنگ مسلط یونانی و اسلامی، که بر مبنای فلسفه ایرانی و بابلی و هندی پایه گذاری کرده بود. مهم ترین سؤال فلسفی او این بود: «اگر خداوند خالق جهان است، چرا پیش از خلق جهان جهان را خلق نکرد؟». در ماوراءالطبیعه رازی پنج اصل وجود دارند که قدیم هستند و همین موجب شد که مسلمانان او را «دهری» بدانند: خالق، نفس کلی، هیولی اولی (ماده اولیه)، مکان مطلق، و زمان مطلق یا دهر.
آثار رازی
فهرست آثار محمد زکریای رازی
محمود نجمآبادی استاد دانشگاه تهران کتابی به عنوان: مولفات و مصنفات ابوبکر محمدبن زکریای رازی نوشته است. که در سال ۱۳۳۹ بهوسیله انتشارات دانشگاه تهران چاپ شده است در این کتاب فهرستهای ارائه شده توسط ابن الندیم و ابوریحان بیرونی و قفطی و ابن اصیبعه با یکدیگر تطبیق داده شدهاست و در مجموع دویست وهفتادویک کتاب و رساله و مقاله فهرست شدهاست.
در این مقاله علاوه بر لغتنامه دهخدا از کتاب محمد زکریای رازی طبیب، فیلسوف، شیمیدان ایرانی نیز استفاده شدهاست.
پزشکی
2. الکناش المنصوری، که الطب المنصوری نیز خوانده میشود.
3. المرشد، که الفصول فی الطب نیز نامیده میشود.
4. من لایحضره الطبیب، نام دیگر کتاب طب الفقراء است.
5. المدخل الی الطب، پیشدرآمد و مقدمه علم طب
6. الرد علی الجاحظ فی مناقضةالطب، که در آن رازی نظر جاحظ معروف را که نقض علم طب را رد میکرده، را رد کردهاست..
7. الطب الملوکی، این کتاب یک دوره بیماریشناسی است.
8. القراباذین الکبیر
9. القراباذین الصغیر
10. کتاب الجدری و الحصبه که برجستهترین اثر خدمت فرهنگ اسلامی به علم پزشکی بشمار میرود.
11. التقسیم و التشجیر، که رازی در این کتاب تقسیمات امراض و علتهای آنها را با شرح و بیان به طریق طبقهبندی آوردهاست.
12. الحصی فی الکلی و المثانه، در باب سنگ کلیهها و مثانهاست.
13. القولنج، در این کتاب از اقسام و انواع قولنجها بحث میشود.
14. اوجاع المفاصل (دردبندها)
15. سکنجبین، در باب خواص سکنجبین و موارد مصرف و تجویز آن است.
16. دفع مضار الاغذیه، درباره پیشگیری از ضررهای غذاها است.
17. تقدیم الفاکهه قبل الطعام و تاخیر هامنه، درمورد خوردن میوه قبل و بعد از غذا است.
18. الابدال، کتابی است مختصر درباب بدل و جانشین داروها.
19. الادویه الموجوده بکل مکان، درباره داروهایی که آسان درهرجا یافت میشود، است.
20. الابنه و علاجها
21. فی هیئه القلب (تشریح قلب)
22. فی هیئه الانثین (تشریح خصیهها یا خایهها)
23. فی هیئه الصماخ (تشریح پرده گوش)
24. فی هیئه العین (تشریح چشم)
25. فی هیئه الکبد (تشریح کبد)
26. الرد علی الناشی فی نقضه الطب، در باب رد رازی بر نقض ناشی است که علم طب را نقض کردهاست.
27. فی المحنه الطبیب و کیف ینبغی ان یکون حاله فی نفسه و بدنه و شربه، درباره امتحان طبیب و اینکه باید چگونه باشد.
28. فیماجری بینه و بین جری الطبیب فی التوت عقیب البطیخ، مباحثه و گفتگو بین رازی و جریر در باب خوردن توت پس از خربزه
29. فی العله التی تحدث الورم و ازکام فی روس بعض الناس وقت الورد، در سبب آنکه ورم و زکام در سر بعضی از مردمان وقت گل سرخ عارض میشود.
30. فی الستفراغ المحمومین قبل النضج، در اینکه استفراغ قبل از بهبود لازم است.
31. فی تبرید الماء عیل الثلج و تبرید الماء یقع الثلج فیه،درباره آبی که با برف سرد شده باشد و آبی که بر برف گذارده و سرد شده باشد.
32. فی العله التی لها بزعم بعض الجهال الاطباء ان الثلج یعطش، در علت آنکه بعضی از پزشکان نادان تصور میکنند که برف تشنگی میآورد.
33. العلل القاتله، درباره بیماریهای کشندهاست
34. فی علة الموت الحوی من السموم، درباره علت مرگ سریع ز سموم است
35. اطمعه المرضی، درباب غذای بیماران است.
36. الفالج
37. اللقوه، عبارت است از فالج عصب صورت و نتیجه حاصل از آن کجی دهان میباشد
38. فی ان الحمیه المفرطه تضر بالا بدان، در اینکه پرهیز مفرط برای بدن انسان مضر است.
39. فی ان الطین المتنقل
40. فی علة تعیش السمک، درآنکه ماهی تشنگی آورد.
41. فی العله التی لها صار الخریف ممرضا، در سبب آنکه پائیز بیماریزا است.
42. فی ان الطبیب الحاذق لبیس هومن قدر علی ابراء جمیع العلل و ان ذلک لیس فی الوسع، در اینکه طبیب حاذق قادر به درمان همه بیماریها نیست و این امر در وسع انسان نمیباشد
43. فی التلطف فی ایصال العلیل الی بعض شهواته، در لطف ورزیدن طبیب برای برخی بیماران دربعضی ازامیال آنها
44. فی العلع التی یذم لها بعض الناس و عوامها الطبیب و ان کان حاذقا، در سبب آنکه بعضی از مردم و عوامالناس طبیب را رها میکنند هر قدر هم که حاذق باشد.
45. فی العله التی لها ینجح جهال الاطباء و العوام و النساء اکثر من العلماء، در علت آنکه پزشکان نادان و عوام و زنان بیش از پزشکان دانشمند توفیق مییابند.
46. خطاء غرض الطبیب، درباره خطا و اشتباهات طبیب
47. اختصار کتاب النبض الکبیر لجالینوس
48. اختصار کتاب حیله البرءلجالینوس
49. تلخیصه لکتاب العلل و الاعراض لجالینوس
50. تلخیصه لکتاب العلل المواضع الالمه لجالینوس
51. تلخیص کتاب فصول بقراط
52. فیما لایلصق مما یقطع من البدن، درکتاب آمدهاست که بعضی از قسمتهای بدن انسان ولو آنکه کوچک باشد نمیتوان آنها را پیوند زد.
53. فی العله التی لها لا یوجد شراب یفعل فعل الشراب الصحیح بالبدن، اثری را که مشروب سکر و غیر سکر در بدن میگذارد که بیان میدارد.
54. کیفیه الاغتذاء، در باب کیفیت تغذیهاست
55. فی الاغراض الممیله لقلوب کثیر من الناس عن افاضل الاطباء الی اخسائهم، از عنوان کتاب بر میآید که نظرهای مردم از طبیب حاذق به پزشکان پائینتر متمایل میگردد.
56. فی الجبر، درباره شکستهبندی است
57. فی ان العله الیسیره بعضها اعسر تعرفا و علاجا من الغلیظه، در آنکه بعضی از بیماریهای آسان و پیشپا افتاده علاجشان مشکلتر از بیماریهای شدید است
58. تقسیم الامرض و اسبابها و علاجاتها علی الشرح، در طبقهبندی مشروح و علتها و درمانهای بیماریها
59. المشجر فی الطب علی طریق کناش
60. فی العلل المشکله،در بیماریهای صعب و مشکل
61. کتاب الباه، از ضررها و اسراف وموقع و نافع امر باه و مواد مولد منی و تکثیر و رقت آن و غذاها و داروهای مولد و رفعکننده باه بحث میکند.
62. فی السکر
63. فی التعری و التدثر، در علت آنکه حرارت گاهی با برهنهشدن و زمانی با پوشیده شدن برطرف میگردد.
64. مایعرض فی صناغه الطب
65. کتاب النقرس و عرق المدینی،درباره بیماری نقرس و پیوک
66. کتاب الصدینه، درباره داروسازی است
67. فی معرفه تطریف الاجفان، در شناسایی بههم زدن پلکهای چشم
68. فی شرف العین، در فضیلت و برتری چشم بر سایر حواس
69. فی العمل بالحدید و الجبر، در اعمال جراحی با چاقو و شکستهبندی
70. کتابه الکبیر فی العطر و الانجبات و الادهان، کتاب بزرگ رازی در عطر و انبهها
71. اثبات الطب، در اثبات علم طب
72. کتابان فی التجارب
73. فی الفصد، درباره رگ زدن و خون گرفتن
74. فی النقرس
75. فی العله التی صار النائم یعرق اکثر من الیقظان، در علت آنکه افراد در خواب بیشتر از بیداران عرق میکنند.
76. کتاب الفاخر
77. فی صناعه الطب و وضعها و تمییزها
78. برء الساء (درمان فوری)
79. فی علاج العین بالحدید، در درمان چشم با چاقو
80. فی الادویه العین و علاجها و مداواتها و ترکیب الادویه لما یحتاج الیه من ذلک، در داروها و درمان بیماریهای چشم و ترکیب داروهای محتاج الیه
81. کتاب سر الطب
82. منافع الاعضاء (فیزیولوژی)
83. کتاب صفات البیمارستان، در باب صفات بیمارستان
84. فی الثقال الادویه المرکبه، درباب سنگینی داروهای مرکب
85. کلام الفروق بین الامراض، در صفات و فرق بین بیماریها
86. کتاب الکافی فی الطب
87. الاغذیه المختصره
88. مقاله فیما سئل عنه فی انه لم صارمن قل جماعه من الانسان طال عمره
89. تذکره مفیده
90. فی اختلاف الدم، درباب اختلاف خون آدمی است
91. اتخاذ ماء الجبن، درباره خواص آبپنیر است
92. من کتاب الالبان فی منافع ماء الجبن، درباره خواص آب پنیر و شیر است
93. مفید الخاص
94. الخواص
95. رساله لابیبکر محمد بن زکریا الرازی الیبعض تلامذته و قداختصه بعض الملوک
96. الاکلیل (کتاب تاج)
کیمیا (شیمی)
1. المدخل التعلیمی
2. علل المعادن و هوالمدخل البرهانی
3. اثبات الصناعه
4. کتاب الحجر
5. کتاب التدبیر
6. کتاب الاکسیر و یوجد علی نسختین
7. کتاب شرف الصناعه
8. کتاب الترتیب و هو الراحه
9. کتاب التدابیر
10. کتاب الشواهد
11. کتاب محن الذهب و الفضه
12. کتاب سرالحکماء
13. کتاب سر
14. کتاب سرالسر
15. کتابان فی التجارب
16. رساله الی فاین
17. منیه المتمنی
18. رساله الی الوزیر القاسم بی عبیدالله
19. کتاب التبویب
20. الرد علی الکندی فی رده علی الکیمیاء
21. فی الرد علی محمد بن اللیث الرسائلی فی رده علی الکیمیائیین
فیزیک
2. الهیولی الکبیر.
3. فی الزمان و المکان.
4. فی الفرق بین ابتداء المدة و بین ابتداء الحرکات.
5. فی اللذة.
6. فی البحث عن الارض اهی حجریه اوطینیة.
7. فی علة جذب المغناطیس الحدید.
منطق
2. فی المنطق بالفاظ متکلمی الاسلام.
3. کتاب البرهان.
4. کیفیة الاستدلال.
ریاضیات
2. فی علة قیام الارض وسط الفلک.
3. فی مقدار مایمکن ان یستدرک من النجوم.
4. فی کیفیة الابصار.
5. فی ان الکواکب علی غایة الاستدارة لیس فیها نتوء واعوار
فلسفه
2. العلم الالهی الصغیر علی رای سقراط.
3. العلم الالهی الکبیر.
4. فی الفلسفة القدیمة.
5. نقض کتاب فرفوریوس الی انابو المصری
متافیزیک
2. النفس الکبیر.
3. فی ان جواهرالاجسام .
4. فی ان الحرکة معلومة غیر مرئیه
شاگردان محمد زکریای رازی
یکی از خدمات ارزندهٔ رازی روش تدریس او در زمینهٔ پزشکی است. روش رازی از بسیاری جهات انطباق غیر قابل انکاری با روشهای مدرن دارد. ابنالندیم در کتاب الفهرست در بارهٔ روش تدریس رازی مینویسد:«رازی هنگامیکه به مجلس درس درآید، شاگردانش زیر دست او مینشینند و شاگردان شاگردانش پایینتر ازآنها جای گیرند، سپس سائر شاگردان قرار دارند. هرگاه حاجتمندی به آن مجلس آید، به اولین نفری که برخورد کند حاجتش را در میان گذارد، اگر شنونده در آن زمینه چیزی بداند. و اگر معلوماتی نداشت، به دیگران روی آورد و اگر از آنها نیز جوابی به دست نیاورد، خود رازی به سخن درآید و جوابش را میدهد.»[۱] با این حال در کتابهای تاریخی فقط از چند نفر به عنوان شاگرد رازی نام برده شدهاست:
1. یحیی بن عدی
2. ابوالقاسم مقانعی
3. ابن قارن رازی
4. ابوغانم طبیب
5. یوسف بن یعقوب
6. محمدبن یونس
7. ابوالحسن طبری
پانویس:
02. ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ علیاکبر دهخدا، ۵۷۷
03. محمود نجمآبادی، 6
04. برابر با ۱۵ اکتبر ۹۲۵
05. محمود نجمآبادی، ۲
06. احمد بیرشک، ۴۶۳
07. علیاکبر دهخدا، ۵۷۷
08. ایزاک آسیموف، صفحهٔ ۱۲۷
09. M. N. Bouillet, paris ۱۸۹۵
10. Grand Larousse, Paris, ۱۹۲۲.
11. محمود نجمآبادی، ۲
12. محمد معین، ۵۷۰
13. محمود نجمآبادی، ۲۷
14. ابن الندیم،۵۳۱
15. محمود نجمآبادی، ۳۵
16. نقل قول: فی العله التی لها ینجح جهال الاطباء و العوام و النساء اکثر من العلماء
17. محمود نجمآبادی، ۱۶۲
18. احمد آرام، ۲۰۸
19. وبگاه فلاسفه، کیاوش ماسالی
20. احمد بیرشک، ۴۶۳
21. محمدرضا فشاهی، ارسطوی بغداد، از عقل یونانی به وحی قرآنی،] انتشارات کاروان، ۱۳۸۰، ص ۴۱
22. محمدرضا فشاهی، ارسطوی بغداد، از عقل یونانی به وحی قرآنی، انتشارات کاروان، ۱۳۸۰، ص ۴۱
23. محمود نجم آبادی، ۲۶۰- ۲۴۵
24. پرویز اذکائی، ۸۵۴- ۸۳۳
منابع
• آسیموف،آیزاک. دایرةالمعارف دانشمندان علم و صنعت، جلد اول. ترجمهٔ محمود مصاحب. چاپ دوم، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۲۶۶، ۱۲۷.
• ابن الندیم، محمدبن اسحاق. الفهرست. ترجمهٔ محمدرضا تجدد. تهران: اساطیر، ۱۳۸۱، ISBN 964-331-118-X.
• دهخدا، علیاکبر. لغتنامه دهخدا، جلد۴۳ شماره مسلسل۱۹۵. زیر نظر دکتر محمد معین. تهران: دانشگاه تهران، سازمان لغتنامه، ۱۳۳۴، ۵۷۷.
• «رازی، ابوبکر محمدبن زکریا». خلاصهٔ زندگینامهٔ علمی دانشمندان. ترجمهٔ محبوبین، صادق. زیر نظر احمد بیرشک. ویراستار فریبرز مجیدی. تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، بنیاد دانشنامه بزرگ فارسی، ۱۳۷۴، ISBN 964-5515-01-7، ۴۶۳.
• «علوم کاربردی،کیمیا و دیگر علوم خفّیه». علم در اسلام. احمد آرام. تهران: سروش، ۱۳۶۶، ۲۷۲.
• معین، محمد. فرهنگنامه فارسی جلد پنجم. چاپ نهم، تهران: موسسه انتشارات امیرکبیر، ۱۳۷۵، ۳-۰۱۶۴-۰۰-۹۶۴، ۵۷۰.
• نجمآبادی، محمود. محمد زکریای رازی. تهران: انتشارات دانشگاه رازی، ۲۵۳۵شاهنشاهی.
• وبگاه پارس بازبینیشده در تاریخ ۲۰ فروردینماه
• وبگاه فلاسفه، کیاوش ماسالی، بازبینی شده در تاریخ ۱ اسفند ۱۳۸۵
• محمدبن اسحاقبن ندیم. الفهرست. ترجمهٔ محمدرضا تجدد. تهران: اساطیر، ۱۳۸۱، ISBN 964-331-118-X.
• دهخدا، علیاکبر. لغتنامه دهخدا، جلد۴۳ شماره مسلسل ۱۹۵. زیر نظر دکتر محمد معین. تهران: دانشگاه تهران، سازمان لغتنامه، ۱۳۳۴، ۵۷۷.
• نجمآبادی، محمود. محمد زکریا رازی. تهران: انتشارات دانشگاه رازی، ۲۵۳۵شاهنشاهی.
• نجمآبادی، محمود. محمد زکریای رازی طبیب، فیلسوف، شیمیدان ایرانی. تهران: انتشارات دانشگاه رازی، ۲۵۳۵شاهنشاهی.
• دهخدا، علیاکبر. لغتنامه دهخدا، جلد۴۳ شماره مسلسل۱۹۵. زیر نظر دکتر محمد معین. تهران: دانشگاه تهران، سازمان لغتنامه، ۱۳۳۴، ۵۷۷.
• http://fa.wikipedia.org
/الف
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}